زبانحال سیدالشهدا علیهالسلام هنگام خروج از مکه
ای مُـحرمان مَـحرم! بـار سـفـر بـبـندیـد احـرام حـجّ خـونـیـن بـار دگـر بـبـنـدیـد من خـود، خـلیل عشق چاووش کربلایم چـاووش کـربـلا را بـار سـفـر بـبــنـدید عشق خـدای خـواند، ما را به حـجّ برتر دامان عشق بازی، نک بر کـمر بـبنـدید ما را رضای جانان اصل است و غیر این فرع از آنـچه او نـخواهـد بـایـد نـظر بـبـندیـد بـر پرده های محـمـل آیات خـون نویسید بـر گـردن شترهـا، زنگ خـطر بـبـندید در حجره های جنّت مائیم و لـعل حوران از حِجْردل بگیرید، چشم از حَجَر ببندید هرکس شهید ما شد، جـاوید، زنـده مـاند بـا پـنجـۀ شهـادت، بر مرگ در ببـندیـد ای دختران معصوم، دل از پدر بگـیرید وی مادران مظلوم، چشم از پسر ببندید تـقدیـر ما «مؤیّد» بـاشد چو در شهادت هرگـز نـمی تـوانـیـد، دست قَـدَر بـبـندیـد |